مهلا هدیه الهی

اولین یلدای مهلایی

1394/10/2 3:00
نویسنده : مرضیه
204 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم! دیروز بعد از ظهر با مامان بزرگ و دایی شهرام کادو های شب چله زندایی سودا رو بردیم خونشون. تا رسیدیم اونجا شیر خوردی و خوابیدی و آخر مهمونی بلند شدی.

شبش هم خونه بابابزرگ بودیم. اولین شب چله تو بود. الهی قربونت برم! عکستو با هندونه و پشمک انداختم و فرستادم گروه تلگرامی نوه ها لبخند.

اما این روزها خیلی اذیت میکنی مامان! چون شبها زودتر از ساعت 4 نمیخوابی. در ضمن فرنی و شیر هم با بی میلی و به زور میخوری یا اصلا نمیخوری. من هم خسته میشم و البته خیلی ناراحت. امیدوارم هرچه زودتر اشتهات باز شه بخوری و تپل شی ماچ.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)