مهلا هدیه الهی

پنج ماهگیت مبارک عزیز دلم!

1394/8/27 19:58
نویسنده : مرضیه
236 بازدید
اشتراک گذاری

کلی شیرین کاری داری! آواز میخونی، باهات که حرف می زنیم زود میخندی و صورتت رو میکنی اون ور، با صدا خمیازه می کشی که بابا جعفر خیلی دوست داره، گردنت رو که پاک می کنم با خنده میگی هه هه هه و نمیذاری چون قلقلکت میاد لبخند. لحاف رو میکشیم رو ننو و برمیداریم کلی ذوق میکنی و با چشمهای  خوشحال و خیره نگاه میکنی، همین که میذاریمت زمین زود دمر میخوابی و سعی می کنی جلو بری اما هنوز خیلی کوچولویی مامان نمیتونی. الهی من فدات بشم بوس.

شبها هم که ساعت 2 میخوابی. ننو رو تکون میدیم و لالایی میخونیم وقتی من خسته میشم بابات میاد و من میرم استراحت میکنم اگه هم بابات خوابش بیاد من میام بالای سرت. بعضی وقتها حتی یک ساعت هم بیشتر طول میکشه تا بخوابی خیال باطل.

خیلی شیطون شدی! خونه مامان مهین چون ننو نیست نمیخوابی. هرچقدر هم رو پاهاش تکونت میده نمیخوابی اگه هم بخوابی زود بیدار میشی. برای همین کم می رم اونجا. می مونم خونه تا راحت باشی. عوضش بابا جعفر یه سر میاد چون هر روز باید ببیندت.

خیلی وقتها بلند میشم و قدم زنان بهت شیر میدم چون تو حالت نشسته نمیخوری و گریه میکنی. وقتی راه میرم توی بغلم در و دیوار رو نگاه میکنی اینجوری سرگرم  میشی و می خوری.

بردمت بهداشت محله وزنت کنند. شش و نیم کیلو شدی ناراحت بودم انتظار داشتم هفت کیلو باشی. چون در این صورت رسیده بودی به خط سیاه نمودار. البته هم خط موقع تولدت رو و هم یه خط بعد اون رو رد کردی (در وزن، قد، اندازه دور سر) اما میخواستم این دفعه یه خط دیگه رو هم رد کرده باشی بازنده.

پسندها (2)

نظرات (1)

خاله نیکا عسلی
28 آبان 94 8:11
5 ماهگیت مبـــــــــــــــــــــــــــــارک مهلا جون