مهلا دندون درآورد
عزیز دلم! دیشب روی اپن آشپزخونه نشونده بودمت داشتم بهت زرده تخم بلدرچین میدادم که متوجه شدم دندون درآوردی خیلی ذوق کردم. با خوشحالی بردمت اتاق و به بابایی هم مژدشو دادم. اون هم چشمهاش برق زد از خوشحالی. دوتایی بغلت کردیم و بهت تبریک گفتیم اما هرکاری می کردیم دهنتو باز نمیکردی دندونتو ببینیم. اما یه ذره دیده شد: یه چیز کوچولو مثل شیشه اون پایین دیده میشد. وای الهی من قلبونت بلم . ...
نویسنده :
مرضیه
22:55